یه شب زمستون سرد که داشتم با استرس و نا امیدی و همه ی حسای بد خفه میشدم قبل خواب به خودم گفتم هیچکس براش تو مهم نیستی .. پنج صبح یک طوقی زیبا بالای پنجره اتاقم نوک زد به شیشه .. و موند تاااا روز بعد همونجا 🥰
از شکل گرفتن نطفه ام تا الان ، مثل دوربین صامت فقط نظاره گر ام 🤭 و قطعا مثل تمام دوربین ها از پُر بودن تحت فشار ...