از من به شما نصیحت بخدا به پیر به پیغمبر هیچی مهمتر از خودتون نیس ، اگه به هر دلیلی با شوهرتون مشکل دارید و بخاطر بچه دارید تحمل میکنید بزرگترین اشتباهو میکنید ، هیچوقت خودتونو حرومِ بچه نکنید اونا یه روز بزرگ میشن میرن پی کارشون و صد البته حتی یکبار بهتون نمیگن مامان مرسی که بخاطر ما این زندگی رو تحمل کردی اتفاقا میگن میخواستی نکنی
خواهرم یازده ساله ازدواج کرده یه دختر ۹ ساله داره
با شوهرش مشکل داره بارها خواهرمو زده حتی یه بارم زد انگشتش شکست اما بخاطر دخترش مونده که نره زیر دست نامادری
دختره کپی برابر باباشه درست عین اون بی چشم و رو و گربه صفت ، با خواهرم عین دوتا هَوو هستن ، بچه ی ۹ ساله دیگه میفهمه دل شکستن یعنی چی خوب و بد رو تشخیص میده خواهرم میگه امروز رفته بودن بیرون میخواسته پالتو بخره دخترش خودشو زده زمین که نه نمیخواد بخری ، خواهرمم میگه بخاطر اینکه مردم داشتن نگام میکردن گفتم عب نداره و نخریدم ، این هیچی میگه رفتیم رستوران غذا بخوریم شوهرش یه چیز خنده دار گفته خواهرم خندیده دخترش برگشته گفته انقد از خنده هات بدم میاد نخند ، خواهرم میگه لقمه تو دهنم عین زهرمار شد بغض گلومو گرفت گفتم این اون بچه ایه که بخاطرش موندم تو این جهنم ؟ باباش بهش تذکر میده ولی انگار نه انگار روز به روز وقیح تر از قبل میشه
خواهرم میگه منتظر یه فرصتم تا جدا بشم تا الانم بخاطر این مونده بودم که دیگه مطمئن شدم خودم با دستای خودم مار دارم پرورش میدم
یه کلام خودتونو حروم نکنید یه روز به خودتون میایید میگید چقد اشتباه کردم ، خیلی دلم برای خواهرم سوخت تو اون زندگی تک و تنهاست