وضع بابام خیلی خوبه خیلی
بعد الان مامانم یه خونه میخواد بخره که ۵ دنگش پول خودشه
۱ دنگش پول خواهرمه بعد می خواد ۳ دنگ ۳ دنگ کنه
یعنی دو دنگ همین طوری بزنه به نامش
چرا. چون خواهرم شارلاتانه. کارای خونه رو نمیکنه فقط می خوابه. که چشم شوهرشو بگیره
حالا به ما ۱۵ تومن قرض داد گفت به دلار باید پس بدین نرخ زد اون روز شده بود ۲۰۰۰ دلار. حالا ما هنوز داریم سعی میکنیم دلارشو بدیم. تموم نمیشه
من بهش گفتم چرا فرق میزاری میگه دوست دارم
بعد همین مامانم بیمارستان بستری شد من شب پیشش می موندم. خواهرم یه ۵ دقیقه اومد دیدنش رفت