2777
2789
عنوان

رابطه ی بد مادر و دختر

146 بازدید | 13 پست

خانوما شماهایی که تو بچگی یا نوجوونی رابطتون با مادرتون خوب نبوده ، تو بزرگسالی باهم به صلح رسیدین؟

من از وقتی یادم میاد رابطم با مادرم پر تنش بوده 

مامانم ادم بدی نیست ولی کلا خیلی آدم سختیه تو همه چیز

الان داشتم یکی از تاپیکایی که نوجوونی راجب مامانم زدم رو میخوندم هم خندیدم هم دلم به حال خودم سوخت که چقدر احساس تنهایی میکردم اون موقع

نمیدونم من الان ۲۵ سالمه ولی حسم به مامانم مثل قبله ، یعنی مامانم هنوز همون آدمه و همون الگوی رفتاری رو تکرار میکنه فقط نوع اختلافای بینمون تغییر کرده و من هنوز از رابطه ای که بینمونه واقعا اذیت میشم و دوست دارم زودتر فاصله بگیرم از خونه و یه مدت ارتباطم رو کامل قطع کنم باهاشون

میخواستم ببینم شما ها رابطمون درست شده یا مثل قبله؟

البته من مجردم و هنوز با خونواده زندگی میکنم، شاید اگه ازشون فاصله بگیرم بتونم فرصت بخشش رو پیدا کنم نمیدونم

من از دست مامانم می خواستم برم بهزیستی

بهد می خواستم خودکشی کنم

بعد یه مدت رفتم پیش مادربزرگم حتی....

ولی وقتی دانشگاه قبول شدم و اومدم تهران و جدا شدم ازش تونستم ببخشمش، خودشم آروم گرفت

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم‌رابطم با مادرم‌افتضاحه....

هیچ وقت خوب نبود.از بچگی هیچ وقت کنار نمی اومدیم با هم.حتی بیرون هم میرفیتم دعوامون میشد.

الان هم که پسر عوضیش با اینکه پسرش مقصره ،طرفداری اونو میکنه...افتضاحِ

همگی به ریسمان محکم الهی چنگ‌ بزنید و پراکنده نشوید💚🌻

منم‌رابطم با مادرم‌افتضاحه....هیچ وقت خوب نبود.از بچگی هیچ وقت کنار نمی اومدیم با هم.حتی بیرون هم می ...

یعنی قشنگ منو به مرز جنون میرسوونه....خستم کرده

همگی به ریسمان محکم الهی چنگ‌ بزنید و پراکنده نشوید💚🌻

رابطه بهتر نمیشه چون آدمها عوض نمیشن .من نزدیک 50 سالمه هنوز با مادرم راحت نیستم .وقتی باهاش تنهام حرفی برای گفتن ندارم .مادرم همیشه درحال نصیحت و توصیه است جرات ندارم حرفی بزنم . نگاهش از بالا به پائینه .با خواهرم اینطور نیست  برعکسه نمیدونم چرا من از نوجوانی همین بودم اونم همین بود 

نه من از وقتی یادمه مامانم باهام نمیساخت الانم بگم دارم میمیرم مریضم میگه مشکل از خودت یا حقته در این حد اگه یه روز خونه نباشن تا معنی زندگی رو میفهمم با این درس خوندم و خیلی زحمت کشیدم متاسفانه کار هم ندارم پولم ندارم بتونم جدا شم تقریبا همسن توام مجرد هم هستم سم خالصه نابودم کرده

نه من از وقتی یادمه مامانم باهام نمیساخت الانم بگم دارم میمیرم مریضم میگه مشکل از خودت یا حقته در ای ...


متاسفانه تو این شرایط اقتصادی جدا شدن از خونواده خیلی سخته، من دوستم ندارم تو این سن ازدواج کنم بخاطر همین هنوز مجبورم با شرایط بسازم

چرااا


وقتی تو سن کم برای فرار از خونواده عروسی کنی بعید میدونم نتیجش خوب بشه

البته نمیدونم من چون دوست ندارم فعلا عروسی کنم اینجوری میگم، شاید باعث نجات یکی دیگه بشه ازدواج

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792