نه همش اصلا کوتاه نیا بشناسش تو این روزها سخته باید قبلتر دنبال شناخت اون بودی چشمتو بستی فقط عشقولانه دیدی الان یکم داره چشمات باز میشه ، اینا تمام میشه رد میشه این دروران پر از استرسه اگه میخوایش خراب نکن اینجوری اگه نه نترس از ابرو ریزی تمامش کن بعدا قراره فقط تو تنها زجر بکشی
مگه چندبار عروس میشی که قبلش اینجور ناراحت ودلشکسته ای سعی کن برای دل خودتم شده پاشی وقوی باشی همه این کارارو امروز انجام بده باورت میشه دوروز قبل عروسیمون توخیابون جلوبرادرم وزنش شوهرم ی سیلی زد بمن همونجا خواستم وقتی حواسشون نیست فرارکنم ودیگه توعروسی نباشم همه چی بهم بزنم ولی باز بخاطر آبرو خانوادم کوتاه اومدم سعی کردم بخاطر دل خودم خوش باشم بیخیال کاراش بشم
بهش بگو میخای جداشی
شرایط اقتصادی تورم بالا رفتن لحظه ای قیمت ها (همین دیروز فاصله صبح تا شب طلا گرمی پانصد هزار تومن گرون شد )باعث شده اکثر آقایون رفتن تو فاز ترس و غم
این بدشانسی که عروسی شما و قشنگ ترین دوره زندگیتون با این دوره مصادف شده رو کامل درک می کنم و بهتون حق میدم اما حیفه که برای یه مشکل اینجوری قید زندگی رو بزنی
به نظرم اول صحبت کن ببین درد کجاست مثلا درد بی پولیه یا در بی حوصلگی
بعد شروع کن به تصویر سازی رویا سازی مثلا یهو بگو دوست دارم پسرم شکل تو باشه یا اگه دخترمون خودشو بیشتر از من توی قلبت جا کنه هر روز باهاش گیس و گیس کشی دارم بزار از تصویری که ساختی لبخند بزنه انگار وسط اون ماجراست .....
بعد هم با یکی از اعضای خانواده اش بخصوص مامانش تیم شو کار سختیه ....می دونم
ولی یکی رو سراغ داشتم که با این کار تا سالها خوشبختی شون زبون زد فامیل بود حالا خانومه چیکار می کرد مثلا قرار بود پنج میلیون به شوهرش قرض بده می رفت سراغ مادر شوهره بعد کلی مقدمه چینی به مادره می گفت من این پول رو یه قرون یه قرون جمع کردم اگه به شوهرم قرض بدم ممکنه دیگه بهم پس نده اما میدم به شما که شما از طرف خودت بهش قرض بدی بعد که به شما پس داد اونوقت شما یواشکی بده من. مادر شوهره قند تو دلش آب می شد که چه عروسی هم قرض داده به پسرم هم به من اعتماد کرده (کل پول فقط پنج میلیون بود ولی باهاش رابطه سازی کرد)
