خونه بابام رفته بودم ،اونم سر کار بود از سرکار رفته بود دندونپزشکی آخه نوبت داشت بعدش تنهایی رفت آکواریوم دید زنگم زد ک بیا واتساپ عکسشو فرستادم نظر بده...خیلی ناراحت شدم حد نداشت....فهمید زنگم زد آماده شو میام دنبالت باهم انتخاب کنیم ....بازم دلم صاف نشد با ناراحتی آماده شدمو بچه هارو آماده کردم.....وقتی وارد مغازه شدیم اینقد حس خوب بهم منتقل شد ک نگو...کلی ماهی قشنگ وااای نگم براتون حسش محشر بود محشر مغازه خیلی بزرگ بود و تنوع ماهیاش زیاد...از بس به منو بچه ها موج مثبت فراوان منتقل شد حتی خندیدیم ناخوداگاه....شما هم برید یه همچین جایی متوجه حسی ک دریافت کردم میشید خیلی حال داد...
خب ؟!
به سلامتی
منم چندسال پیش ناخوداگاه رفتم ی گلفروشی دلم نمیخاست برگردم😅😅
چرا اینقدر سخت میگیرید یه روز نیومده نمرده بدبخت ک اینطور ابغور گرفتی
هر هفته تمیز کنی و آب شو عوض کنی هوس از سرت میفته
ماهی دوست داری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
