اگر دیدین بیش از ۶ ماه تاپیک نزدم بدونید که دیگه نفس نمیکشم لطفان برام فاتحه بخونید🥺عشقِ پیشی🥺🐈⬛لُرم💪💪💪❤️🔥❤️🔥❤️🔥 https://abzarek.ir/service-p/msg/2312879
چهار ماه اول که به خونه و دستپخت خودم ویار داشتم و هیچی نمیتونستم بخورم هیچکسم نداشتم برم بعضی شبا انقد حالم بد میشد گریه میکردم از بوی خونه بعد شوهرم منو میبرد پارک یه بستنی میخوردیم بهتر میشدم میومدیم خونه منی که خونه مادر شوهرم دوست ندارم به شوهرم التماس میکردم بریم اونجا 🤣الآنم که حدود بیست روز دهانه رحمم باز شد و روزای سختی میگذرونم چون بازم هیچکس ندارم و مجبورم ظرف بشورم آشپزی کنم بقیه کارای خونه با شوهرمه ولی به هرحال اونم مرده دیگه بدتر اینکه خانواده درستی تو این شرایط ندارم و در جواب مادرشوهرم که میپرسه مامانت چرا نمیاد هی مجبورم دروغ بگم
فقط 13 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️