سلام خانما منیه مساله ای برامپیش اومده .منباردارم خواهرمهم همراه منبارداره.ما یه رسمی داریم نمیدونم جاهای دیگه هم رسمباشه یا نه خانواده دختر برای دختر یه سری هوسانه مثل آجیل و...به همراه لباس بارداری و...میفرستن.موقعی که من باردار بودم چندین سال پیش،منظورمبارداری اولمه مامانم از ما دور بود محلزندگی ماشهرستانخودمونبودمامانم یه شهر دیگه بود.یه سری لباس و اینابرامفرستاد به خالممگفته بود اجیلاینابگیر که منیادمه خالم چهارمغز رو اسیاب کرد که بخورم.اصلا همپیرو رسمو رسومات که منازشونمتنفرم نبودمچونالحمدلله خانواده همسر من اینخصلت ها رو ندارن که حالا باید طبق رسمعمل بشه و....
حالا الان سر خواهرم مامانم کلا ترکونده سرتاپا برای خواهرملباس گرفته .مثلا من فقط لباس و شلوار بارداری داشتم(واسه اون کفش و شال و لباس مجلسی و راحتی و سوتین و....)گذاشته انواع آجیل ها ،انواع خوراکی ها و...حتی یکی که بچش قبل از بچه اول من همبوده گفته باید یه دستلباس برای بابای بچه همبذاری مامانم هم رفته گرفته.همه رو هممیدونم محبوری گرفته و میدونمشاید به دلش نیست ولی میگه چون خانواده شوهرش از اینان که توقع دارنباید بذارم که حرفی توش نباشه.الان همه مرتب شده داره میره خونه پدرشوهرش.
ب خدا موقع من تا تونستیممن و همسرمهمه جی روسبک گرفتیم که بهشون فشار نیاد اما الان امروز کلی حرص و ناراحتی کشیدمسر اینقضایا.فقط همیه لحظه اعتراض کردم گفتم مامان موقع ماکه این چیزا نبود!میگه اره مننبودموفلان.....
خانما تو روخدا چهکار کنمدلمارومبگیره.اصلا دست خودمنیست ذهنمناخوداگاه میره برای مقایسه و داره ازارممیده.الانتوماه نه هستم نشستم اینقدر به دلمسنگینی کرد که کلی گریه کردم.دلم نمیخواد این خصلت مقایسه گری رو داشته باشمولی واقعا دست خودم نیست.به نظرتون چهطوری خودموارومکنم؟همسرمم میگه عزیزم اصلا غصه نخور و میگه ای کاش حد اقل اگر برای شما اینکارا انجام نشد برای ایشون در خفا انجام میشد که اینقدر نخوای ازار ببینی.امامن دلم میخواد به جایی برسم که ببینم و دم نزنماما اخه چه طوری