هی به من زنگ میزنه شوهرت اینجوره شوهرت اونجوره اصلا زنگ نمیزنه بهمون تو خونه خودش خواهرمو مامانم هرچی از دهنشون در اومد بهش گفتن شوهرم لام تا کام چیزی نگفت حالا دیگه نمیره خونه بابام مامانمم تیکه میپرونه خو دوس نداره نمیاد به تو چ شوهرم هیچی برا من کم نذاشته ولی مامانم همش طرف خواهرمه که دخترم قبول میشه دخترم فلان همش از شوهرم و مادرشوهرم و پدرشوهرم بد میگه کاش قبول بشم دوهزار کیلومتر ازش دور بشم ازش متنفرم بخدا دو روزه عصابم بهم ریخته من زندگیم خوبه کم ندارم همه چیز فراهمه واسم شوهرمم خوبه هم اخلاقش هم رفتارش مامانم شده کاسه داغ تر از آش بخدا گریم میاد برا شوهرم وقتی یاد حرفای مامانم میوفتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای چقدر بد ذهن و قدر نشناس ولشون گلم به زندگی خودت برس اصلا اهمیت نده
حالا خوبه شوهرمو همه جا قبولش دارن تو اداره مهمیه و تحصیلات بالا داره ولی چون انتخاب خودم بوده اینجور میکنن والا پدر مادرشم بد نیستن بخدا عیدا مامان بابامو دعوت میکنن بعد باغ دارن براشون میوه و خرما میفرستن یا دوغ محلی ولی یبار نشده مامانم یه شکلات بفرسته سعی میکنم فاصله بگیرم