خسته شدم شب خونه رو تمیزمیکنممیگمصبح خونهاوکی باشه نصفه شب میوه چای میخورن لباساشونو کلا رو زمین ...
حق داری....میفهممت...منم یه پسر بچه دارم،شب با سختی خونه رو جمع میکنم،صبح پا میشم تا خوابش نبرده،تمام اتاقشو ترکونده....چی بگم...فقط میتونم بگم تنش سلامت باشه،چون یاد روزایی که مریض میشه میفتم میگم فدای سرش....درسته اون موقع ها خونم مرتب تره،ولی دیگه صدای خنده ی بچم تو خونه نمیپیچه...اینجوری درسته خستم،ولی زندگی جریان داره
خدا حفظش کنه عزیزم شاید باورت نشه اصلا انگار افسرده ام دیگه حال هیچی و ندارم
ممنون،همچنین عزیزان شما🙏میفهممت عزیزم...هممون یه روزایی حال دلمون گرفتست،چون دچار روزمرگی شدیم،چون زندگیمون گاهی میفته رو دور تکرار....همین خستمون میکنه...سعی کن یه تغییری ایجاد کنی،یه فعالیتی که فکر میکنی حال دلتو بهتر کنه.....من روزایی که حال دلم خوب نیست،بدون هیچ دلیلی همش حس میکنم حال جسمیمم خوب نیست،انواع مریضیا رو هم تو بدنم حس میکنم