2777
2789
عنوان

دکتری به خواستگاری دختری رفت

153 بازدید | 0 پست

 ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول می کنم که مادرت به عروسی ما نیاید.


آن جوان به فکر فرو رفت و نزد یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت.

در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تأمین کند، در خانه های مردم رخت و لباس می شست.


حالا دختری که خیلی دوستش دارم، شرط کرده است که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است.

این موضوع مرا خجالت زده کرده و بر سر دوراهی مانده ام، به نظرتان چه کار کنم؟


استاد به او گفت از تو خواسته ای دارم، به منزل برو و دستان مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و به تو می گویم چه کار کنی.


جوان به منزل رفت و با حوصله دستان مادرش را در دست گرفت که بشوید ولی ناخودآگاه اشک بر روی گونه هایش سرازیر شد، زیرا اولین بار بود که دستان مادرش درحالی که از شدت شستن لباس های مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته بودند را دید؛ طوری که وقتی آب را روی دستان مادر می ریخت، از درد به لرزه می افتاد.


پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت ممنونم که راه درست را به من نشان دادید.

من مادرم را به امروزم نمی فروشم، چون او زندگی اش را برای آینده من تباه کرده است.


به سلامتی تمام مادرانی که در قید حیات هستن ❤️


مادرانی هم که درقید حیات نیستن روحشون شاد باشه🙏🌹❤❤


وهَ افتخار ایوشم کوردم سَرم بَرزهَ😌🙋‍♀گیان هرچه دوشمنهَ تیهَ ریمن وهَ لرزهَ 🦁رفتار هرکس بازتابی از شخصیت وسوادش هست.👍

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ایرانخودرو

maghz | 31 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  12 ساعت پیش