2777
2789
عنوان

یکم از زندگی

106 بازدید | 2 پست

بابای من وقتی بچه بودم معتاد شده بود پنج سالگیم حدودا.

بعد پنج سال که ده سالم شد برگشت پیشمون خوب شده بود درسامو میخوندم زندگیمون ارومتر شده بود اون پنج سالی که نبود خونه مامانبزرگم زندگی میکردیم 

تا اینکه الان 18 سالمه بابام باز یکم مریضه تو این دو سال چنبار وقتی میخواست مواد بکشه مچشو گرفتیم مامانم تو این دو سال با گوشیش مردای دیگه چت میکنه حتی با یکیشون رفته بیرون ولی من به روی خودم نمیاوردم هی میخواستم درسمو خوب بخونم از این وضعیت فاجعه خلاص شم ولی نشد خیلی وقتا حس خفگی بهم دست میداد کنکورم چیزی ک میخواستم الان باید پشت بمونم به مامانبزرگم که باهاش صمیمیم دردو دل کردم نمیخواستم بهش بگم قضیه مامانمو اون مامانمه هر چی باشه ولی دیگه خیلی حالم بد بود به مامانبزرگم وقتی تعریف کردم مامانم شنید دعوا کرد گفت تو عرضه نداشتی کنکور قبول شی بی عرضه ای به من تهمت میزنی باید ولت میکردم پیش بابات مثل اون معتاد میشدی تو ی دختر بدرد نخوری  این حرفارو بهم زد

الان نمیدونم میخوام با زندگیم چیکار کنم 

خیلیم پول نداریم بازم بتونم کلاس کنکور ثبت نام کنم

باید خودم بخونم

خلاصه هر وقت حس کردین زندگی خیلی بهتون سخت میگذره بدونین یکی هست از شمام بهش سخت تر میگذره :)

گاهی زندگی خیلی به رحمه. ولی شما بدون که خدا رو داری.أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ. (آیه ۳۶ سوره ...


امیدوارم زندگی تو این سن دیگه بیشتر تحت فشارم نزاره:)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

امیدوارم زندگی تو این سن دیگه بیشتر تحت فشارم نزاره:)

شما به خدا اعتماد داشته باش و فقط از خودش کمک بخواه. مطمئن باشید که خدا حواسش به شما هست.

توی سوره عنکبوت میگه:

لا تخف و لا تحزن انا منجوک

یعنی نترس و غمگین نباش ما نجاتت میدهیم.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز