2777
2789

زیااد 

بازیگر خواننده فوتبالیست 

تو کافه و خیابون بیشتر 

رفتار خاصی نداشتن اکثرا خاکی و مهربون

اگه سوالی درمورد یادگیری زبان داشتید جواب میدم🤍       به عنوان کسی که به ۶ زبان صحبت میکنه به نظرم قشنگ‌ترین زبان دنیا مهربونیه:)🫶🏽 دخترای خوشگلم من مترجمم دوتا شرکت بین المللی هستم و معلم زبان نیستم و تجربه‌ای از تدریس ندارم فقط تجربیات شخصی خودم رو به اشتراک میزارم💕

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شروین حاجی پور 

عالی بود خیلی گل بود😍

لطفاً وقتی درخواست دوستی میدید کارتون رو برام تو یه کامنت بگید تا قبول کنم   سوالی درباره کنکور داشتید بپرسید.                              لطفاً وقتی فحش میدم بهم گیر ندید اگه نگم سکته میکنم❤️ 

شهید سردار سلامی

نمایشگاه کتاب تو یکی از غرفه مسئول معرفی بودم و برای بازدید از غرفه اومد. چندثانیه روبروم ایستاد و رفت. 


رضاعطاران

اومده بود کوچه دانشگاهمون ودیدم و به بچه ها اطلاع دادم. رفتن باهاش عکس انداختن و من نرفتم. 



 اصلی‌ترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست. بعضی اینها را با هم اشتباه میکنند؛ وقتی میگوییم خانه‌داری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانه‌داری این نیست. خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است. دیدار رهبر انقلاب با اقشار مختلف بانوان. 14دی1401

علی پهلوان پسر دوست بابام بود 

تو خونه باباش واسمون گیتار زد و خوند

مهران مدیری رو تو نیاوران دیدیم دهه هشتاد دم یه رستورانی 

گلزارم تو نیاورون دیدیم نشناختیم اول بعد که فهمیدیم گلزار خودشم خندش گرفت پشت چراغ قرمز بودیم 

به واسطه کارم و توی محل زندگیم خیلی دیدم

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز