منم مادر همسرمه .15سال بهش خوبی کردم 15سال بهم فقط بدی کرد ..با اینکه اومد خاستگاریم التماس خانوادمو میکرد
ینی میگم عروسی نبودم ک مادرشوهره راضی نباشه
کوچیکترین بدیشو اگه بخام بگم اینه ک تمام طلاهامو ازم گرفت گفت مال پسرمه و برد فروخت برای خودش در صورتی ک چنتاشو سرعقدی خانوادم بهم داده بود
این کمترینش بود دیگه باقی این 15سالو خودت حساب کن چ کرده
الانم سرطان ریه گرفته هیچکدوم از عروساش بهش توجه نمیکنن ..حالا با اونا خیلی خوبه و بی نهایت هواشونو داره از لحاظ مالی و همه چی
وای همونا اصلااااا زنگشم نمیزنن باز خوبه من گاهی میرم بهش سر میزنم
ببین چقد عذابم داد ک محل سکونتم رو پنج ساعت ازش دور کردم ک روحم در اسایش باشه