توی روت میخندن و اوکین بعد پشت سرت کلی حرف میزنن
من اتاقمو جابه جا کردم به خاطر یه عن خانوم
بعد اومدم یه اتاق دیگ اینجا اذیتم کردن
بعد میخواستم برگردم اتاق قبلی
برداشتن نامه نوشتن به مسئول خوابگاه که فلانی نیاد
حالا هر سری من براشون یه چیزی میبردم بخورن آزارمم به هیچکدومشون نرسید
بعد برداشتن نامه نوشتن که من نرم اونجا
واقعا دنیای بدیه دیگه حتی نمیشه به چشماتم اعتماد کنی😓😓