2777
2789


امروز مامانم به نامزدم زنگ زد هنوز عقد نکردیم نشون هستیم یکساله 

قبلشم یکسال باهم بودیم

مامانم زنگ زد گفت میلاد ظهر بیا اینجا برا نهار نامزدم وقتی اومد همش سرش تو گوشیش بود یا زیاد اصلا بهم توجه نمیکرد بوسم کرد و بعد گفتم چرا ناراحتی چیشده؟گفت هیچی گفتم توروخدا چیشده بعد دعوام کرد گفت چرا قسمم میدی اه اه اه عجب بدبختی گیرکردم من💔🙂

منم ناراحت شدم وقتی خواست بره تا دم در حال بدرقش کردم دیگه بیرون نرفتم مامانم تا بیرون بدرقش کرد

بعد زنگ زد که چیع نگفتی این بیچارع میخواد بره تهران شاید برنگشت بزار برم بدرقش کنم بعد قطع کرد

بهش پیام دادم گفتم  چته دنبال بهونه بودی که دعوا راه بندازی

من نگرانت شدم که قسمت دادم گفتم چیشده چراناراحتی بعد گفتم باشه حالا که حرفای من برات عذابع دیگع بهت پیام نمیدم که مزاحمت بشم  گفت ناراحت نبودم یکم کمرم درد داشت فقط همینو گفت

بعدشم گفتم باشه رفتی تهران مراقب خودت باش یواش یواش رانندگی کن اگه خوابت اومد بزن کنار بخواب

پیامامو سین زد دیگع یکساعته که جوا نداده

منم بهش پیام دادم‌نوشتم یادم نمیاد بهت بدی کرده باشم که انقد بی محلم کردیو پیامامو جواب ندادی

دوس ندارم خودمو به کسی یاداوری کنم که ازم فراریه

موفق باشی خدانگهدار

وقتی انلاین شد گفت من دارم میرم حلالم کن

گفتم چیزی شده؟ گفت نمیدونم فک کردم شدع بعد یه گیف براش فرستادم سین زد دیگع چیزی نگفت 

منم اعصابم خورد شد گفتم خدانگهدارت باز اونم پاک کردم دیگع چیزی نگفتم

بعد نامزدم پیام داد گفت تو جاده ام بزار بفهمی نمیشه جوابتو بدم تصادف میکنم مثل قبل

بعد گفتم باشه فعلا

الان نامزدم همیشه میگ قبل اینک جای بری ب من بگو درحد اطلاع

الان میخوام برم باشگا بنظرتون بهش پیام بدم بگم یا ن

چی از جونم میخاید تو نی نی سایتم دس از سرم برنمیدارید

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بگو کش نده 

عمری ک اجل در عقبش می‌تازد هرکس که غم و غصه خورد می‌بازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو می‌آید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر

ببخشید اسی با اجازه  چه طوری میتونم نی نی یار رو تگ کنم یه خانمی تو تاپیکم بهم توهین کرد بعدشم جالب اینکه برای رواج هرزگی  نی نی یار رو تک کرد تاپیکم حذف شد الان باید چیکار کنم؟

فقط 30 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

به او سلام نکردم، نه از بی‌مهری، که از دانستن. دانستن اینکه بعضی پیوندها، حتی اگر با لبخند آغاز شوند، پایانی جز درد ندارند. و ای کاش هیچ وقت نمی‌دانستم که تو آغاز دردی و آغاز پایان تمام من؛ پایان آرزوهای هزار رنگ دخترانه‌ام، پایان تمام زنانگی‌های رخنه کرده در وجودم. و من می‌دانستم که با آغاز تو، پایان خود را آغاز می‌کنم. و من رهایی از بند آغوشت را برگزیدم، که باز هم پایانی جز به آغوش کشیدن خاکستر آرزوهایم نداشت. و امروز در امتداد درد رها کردنت، به خود می‌پیچم. و این کم‌ترین بهایی است که تلاقی نگاه‌هایمان بهم داشت. و من ناگزیرم که بپذیرم، تو برای من در عظمت یک رویا باقی خواهی ماند. این درد آمیخته به عشق و حسرت، آخرین مرثیه‌ای بود که تو برای من باقی گذاشتی. و ما از آغاز وارثان درد بودیم و سال‌هاست که محکومیم به تحمل... تو زیباترین حزن من بودی. عزیزترین زخمم بودی.و اینکه با افعال گذشته از تو یاد می‌کنم، غم‌انگیزترین شکل انقراض است که برگزیده‌ام. یاد تو هنوز در قلبم زنده است، اما سایه‌ات بر زندگی‌ام سنگینی می‌کند. هر لحظه‌ای که بدون تو می‌گذرد، حسرتی عمیق در دل من می‌افزاید. تو به من آموختی که چگونه عاشق باشم و چگونه درد را احساس کنم. در یاد تو، لبخندها و اشک‌هایم گره خورده‌اند و هر خاطره‌ای از تو را به عنوان یک نشانه از عشق و فقدان می‌نگرم.و بزرگ‌ترین آموخته‌ام در این مبارزه نابرابر این بود که غم، بهایی است که برای عشق می‌پردازیم. و دردناک‌ترین قسمت آن این بود که هیچ وقت ندانستی دلم با ماندن بود؛ راه، اما راهِ رفتن... و تو نمیدانی چه رنجی‌ست، کشاندنِ تنِ خسته‌ای که خواهانِ ماندن بود.   7/7/1404   هر کدام از ما چیزی را از دست می‌دهیم که برایمان عزیز است فرصت های از دست رفته، احساساتی که هرگز نمی‌توانیم برشان گردانیماین بخشی از آن چیزی‌ست که به آن می‌گویند : زنده بودن…برای هر کسی یک اسم در زندگی‌اش است که تا ابد هر جایی بشنود ناحودآگاه برمیگردد به همان سمت ، یا از روی ذوق یا از روی حسرت و یا از روی نفرت...

خواهرم ۱۰۰۰۰ بار بهم گفت نامزد کردی به هیچ عنوان اطلاع یا اجازه نگیر از شوهرت

۱۰ ساله ازدواج کرده و خوشبخته خداروشکر اما اولاش بخاطر اینکه هی میگفت بهش و اجازه میگرفت به نوعی بعدش اذیت شد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز