2777
2789
عنوان

حس میکنم نفرین من گرفتتش

70 بازدید | 4 پست

یه روز مادر شوهرم یه زخم زبون خیلی بدی بهم زد ( لطفاً نپرسید چی گفت) جوری که دلم هزار تیکه شد و من سی شبانه روز مادرشوهرمو نفرین کردم من میدونستم که عزیزترین آدم زندگی مادرشوهرم کیه و نفرین کردم که اون آدم گرفتار درد بی درمون و اسیر دکتر و بیمارستان بشه جوری که مادرشوهرم نتونه یه وعده غذا با دل خوش بخوره

دقیقا یک ماه بعد شنیدم که اون آدم گرفتار بیماری هست که درمون نداره و تا ابد باهاشه و الان دو ساله که درگیر دوا و دکترن.و من از عذاب وجدان دارم میمیرم همش حس میکنم بخاطر نفرین منه و خودمو مقصر می‌دونم نمی‌دونم چیکار کنم احساس گناه بزرگی میکنم

عزیزترین ادم زندگی مادرشوهرت گناهش چی بود؟ 

تو جون منی، همه وجود منی، تو عمر منی،همیشه تو ذهن و قلب منی، باهات حرف میزنم، بغلت میکنم، میبوسمت، حتی اگه هیچوقت بهت نرسم کوچولوی مامان😔♥ من مادر بچه هایی هستم که هیچوقت نداشتم💔روزیکه تو رو بغل کنم بهترین روز دنیاست فندق من😘به امید اون روز زنده ام،من و بابایی خیلی وقته منتظر توییم،ما تو را خواهیم دیداگر خدا معجزه کند......                                                                                                                                       

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز