شوهرم بچه طلاقه چند روز پیش رفتیم دفترخونه واسه وکالت خریدار ماشین که بفروشه یه خانم اقا دید از خودمون کوچیکتر دارن دعوا میکنن واسه سرپرستی بچه و بغل خانومه هم یه بچه چند ماهه بود
ناخودا گاه شوهرم رفت سمت اقاهه که از شوهرم کوچیکتر بود دستاش بزور گرفت بوسید گفت التماست میکنم جدا نشو من این درد کشیدم نکن خواهش میکنم ازتون از هم جدا نشید...من بچه طلاقم هیچ وقت باعث بانیشو نمیبخشم به خودتون رحم ندارید به این بچه و ایندش رحم کنید
دلم آتیش گرفت وقتی حق حق و گریه های شوهرم دیدم که داشت التماس اون زن مرد میکرد ،انگار تمام گذشتش مثل یه فیلم با دیدن اون بچه جلو چشمش امد🥺🥺