زندگی رو وقتی با
چشم زخم
طلسم و جادو
رفتار گفتار
میشه نابود کرد و از عرش به فرش رسوند نقش اون خدا چی بود ببینین یه واقعیت دین و ایمان ادم هرچقدرم قوی باشه
یسری طلسم ها هستن شیطانی به شدت خطرناک و فوق قوی
قشنگ ادم رو تسخیر میکنن ادم هر جا دست هم میندازه نمیشه انگار تو یه باتلاقی میره هر چی داد فریاد بی تاثیره
حتی ایمان هم کافی نیست چون به چشم خودم دیدم
ولی وقتی اینجوره عدالت زیر سوال نمیره؟
حتی برام خدا زیر سوال رفت
وقتی ادم رو به زور به ازدواج مجبور کنن برای بدن حریم خصوصی اش میفهمین حریم خصوصی اش نتونه تصمیم بگیره
یعنی هیچی
وفتی پدر مادر بچه رو دشمن میبینن از تن و شکمشون میزنن خرج بقیه میکنن
یا همیشه بچه هاشونو جلوی بقیه تحقیر کردن بقیه براشون عزیز بود
وضعمون داغون نه خونه نه ماشین پدر معتاد شد مادر رو انی همیشه دعوا کتک همه چی رو الکی بهونه میکرد
در حالی که زندگی مون از اول اینجور نبود رفته رفته گندش دراومد ۲۵ سال زندگی نه تنها پیشرفت نکنی پسرفت هم کنی
راکد بمونی با بچه هات دشمن نذاری دختر پسرت با کیایی که دوسشون دارن ازدواج کنن
زندگی شونو جهنم و نابود کنی
من هر علائمشون رو بررسی میکنم برمیگرده یکی کنترلشون میکرد اینجور بود پس چرا برای بقیه اینجور نبود پدر مادرای بقیه پیشرفت بچه هاشون رو خوشحال میشدن برای ما خودشون مانعمون میشدن یه حسادت فوق عمیقی داشتن یه بهونه میاوردن کلی حرف میزدن یه حرفای بی ربط شما به حرفمون گوش نمیدین خودسر شدین بی حیایین و کلی جار و جنجال همیشه دعوا خونمون بپا بود
دور و بریامون همشون از دم حسود و عقده ای بودن همیشه میخواستن زندگی مون نابود بشه من و برادرم از لحاظ کلی سر بودیم همیشه خواهان نابود شدنمون بودن
کلا با یه چیز کوچیک زود حسادت میکردن راضی نبودن یه لباس بخریم بگردیم خوش باشیم همیشه دعوا مینداختن مینشستن در گوش ننه بابامون میخوندن بچه هاتون نذارین کار بکنه بچه هاتون بگین اینکارو بکنه
کلا علایمشون به وجود طلسمه
مگه یه ادم میتونه انقدر با بچه هاش دشمن باشه
کسایی که جبهه میگیرین فکر کنم تاثیر جادو طلسم رو تو زندگی تون ندیدین
یجوریه انگار تسخیر شدین حتی به عقل خودتون هم نمیرسه اثر طلسم باشه و کلا یجوری انجام میدن هیچ راهی نداشته باشین
نتونین پیش یه دعانویس برین براتون خنثی کنه
کلا کار از کار بگذره متوجه میشین طلسم بوده بعد پیش دعا نویس خیر هم برین یکم شاید یه مقدار خوش بودن موقته تزریق کنه ولی روال زندگی همونه که همونه
میگه با جادو میشه زندگی رو از هم پاشوند اما با جادو نمیشه زندگی رو درست کرد
زندگی نابود شده نابود شده دعا یه سرپوش میذاره روش یه ذره الکی امید
طلسم وقتی هست یجورایی دست پا ادم رو انگار میبندن هر راه رو میندن طرف مجبوره اصلا خدا هم نیست درحالی که بهش ایمان داشتی اما یه آن واحد کلا نیست میشه
حتی خودش گفته در دنیا بدی بر خوبی غالبه
جادو شیطانی جوریه که تا کارشو نکنه رها نمیکنه
خیلی تلاش کنی نهایت آسیب ضررهاش رو کمتر کنی
ولی اون اسیب اصلی رو به زندگیت میرسونه
واقعا وقتی طلسم اثر میذاره اگه تصمیم های بقیه به زندگی اثر میذاره پس نقشمون چی بود
چرا اسمش شد زندگی ما در حالی که
بقیه زندگی مون رو نابود کردن ولی اسمش زندگی ماهس
نتیجه اش برای ماعه میدن دست خودمون
پس نقش اون خدا چی بود وقتی یه بنده با یه طلسم راحت میتونه زندگی رو نابود کنه