سنم خیلی کمه.پایین بیستم
همش دارم با خواهرم دعوا میکنم.الان از تابستونه باهم قهریم
۲۳ سالشه ولی خیلیی وحشیه
آدمم نمیتونه بهش چیزی بگه
مامانمم بینمون فرق میزاره...همش مامانم منو دعوا میکنه حتی اگه حق با من باشه
البته حق هم داره.چون به اون وحشی نمیشه چیزی گفت.تا چند روز قهر میکنه.انگار مامانمم ب خاطر همین بهش چیزی نمیگه.همش خواهرم زور میگه.اصلا نمیخواد کسی بهش یه نگاه چپ هم بکنه
من نمیگم من خوبماا.من شاید دختر تند باشم و یذره سلیطه.اما سریع ی چیزیو ول میکنم.حس میکنم خیلی مظلومم
خسته شدم از دست خواهرم.افسرده شدم از دستش.دوس دارم بمیرم فقط.
جدیدا حس تنفر دارم نسبت بهش .حتی ی لحظه هم نمیتونم نگاش کنم.قبلنا باز یذره بهتر بودیم
ولی الان چشم دیدن همو نداریم
💔💔
فقط از خدا میخوام کمکش کنه این اخلاقشو بزاره کنار
من نه مرگشو میخوام نه بدشو.فقط میخوام زود ازدواج کنه...
خوبی هم بهم کرده اما همیشه داره بدی هم میکنه
نه خوبی هاشو یادم میره نه بدی هاشو...
خودم ۱۶ سالمه