بعضی وقت ها انقد فکر شیطانی به ذهنم میرسه میگم خدایا فقط نجاتم بده فکر تلافی فکر همه چی تو رو خدا فوش بارونم نکنید میخوام یه موضوعی رو بگم ...مثلا شبا گوشیش رو خاموش میکنه میزاره تو ماشینش میگه دوستام زنگ میزنن بیدارمون میکنن همین قد ضایع یا مثلا اون سری میخواستم چند تا فایل بگیرم بعد هر چقد تلاش میکردم خط خودم وارد تلگرام نمیشد شمارشو زدم گفتم یه کد اومده بده دانلود کنم سریع خروج میزنم گفت نه چیز خصوصی دارم بعد نه قیافه ی آنچنانی نه قدی نه هیکلی ...من با دوستام چند روز پیش رفتم کافه نمیگم خشگلم عمل دارم ولی میگن خشگلی ولی من اصلا این نظرم نیست...بعد پسره صاحب کافه به دوستم که باهاش دوست بود خیلی پسر خفن و پولدار و خشگل بعد درومده بود شمارشو نوشته بود تو فنجون آیس لته نوشته بود برای خانوم شال مشکیه با من بود تا دیدم عصبی شدم بدون اینکه حساب کنیم زدیم بیرون منظورم اینه من اینطوری بعد شوهرم اینطوری خوبه همه چیش مثلا با اینکه وضعش خوب نیست ولی خسیس نیست ولی خب میدونم یه کار هایی میکنه شبا دیر میاد خونه ساعت ۲ ۳ شب هر چقد هم تلاش میکنم درست نمیشه خسته شدم منم دلم یه همدم میخواد بخدا دیگه بریدم من همش ۲۱ سالمه جوونم سنی ندارم تا میرم بیرون انقد انقد چشا رومه ولی من شوهرمو دوس دارم واقعا توانم بریده
دوست قشنگم من کلی سختی کشیدم ولی امیدوار بودم ازدواج میکنم خوشبخت میشم بعد ها همسرم ب قدری ازارم داد ک دلم برا مجردیم تنگ میشه و میگم اون موقع خیلی اوضاعم بهتر بود و در کل بهت بگم جهنمی رو تجربه کردم ک فقط مرگ میتونه نجاتم بده