من با شوهرم دعوام شد شدید مامانم اینا هم بودن . من انقدر عصبی شدم ساعت ۶ بعد ظهر رفتم بیرون جواب هیچکسم ندادم . هزار بار زنگ زده بودن . شوهرم هعیی کجای و فلان . من رفته بودم بیمارستان شبانه روزی. شوهرم به دوستم زنگ بود خبر نداری کجاست. دوستم لو داد بود . کجاست . بعد آبجیم گفت شوهرم داشته خودشو میکشته.... وای این کجاست نکنه بردنش. وایی نکنه تصادف کرده خدیااا و فلان 😑😑😑😏 من تا ۶ تا الان تو بیمارستان نشسته بودم تا اون باشه با من بد صحبت کنه عوضی