شما بودید می‌رفتید؟
ما چون فامیلیم دعوت شدم
البته خانواده ایشون و خودش نه عقدم اومدن نه عروسی نه حتی یه مهمونی دیگه ک دعوتشون کردم
حالا منم نمیخوام برم مامانم اصرار داره بیا
مامانم از قضیه عشقمون خبر نداره
حوصله ندارم برم اونجا همش خودمو با دختره مقایسه میکنم ک این قشنگ تره و فلان چون شنیدم خیلی خوشگله
خودمم ک شوهرم بهم خیانت کرده اعتماد بنفسم زیر صفره
چجوری مامانمو متقاعد کنم
نه عزیزم نرو
بگو باشه میام روز قبل مراسم یا خود مراسم بگو سرماخوردم حالم بده
وقتی نیومدن رفتن شما مسخره‌ست
نه بخاطر اینکه عشق سابقته
پرسیدن داره معلومه ک نه
ی بهانه جور کن دیگه
بگو برا من نیومدن منم نمیام
نرو
مگه چطوری میخواد ببرتت
نرو حالتو بد نکن
بگو پریودی حال بیرون رفتن نداری
نرو برای خودت جنگ اعصاب درست نکن
بگو حوصله ندارم و تمام
نرو
خانواده اون از عشق شما میدونستن؟
وقتی عروسیت نیومده،مامانت کجاپامیشخ بره؟؟
