یه دوستی داشتم خیلی دوسش دارم خیلی به هم وابسته بودیم من بچه داشتم اونم داشت باهم حامله بودیم یعنی همشششش بسته میخریدم با اون چت کنم هیچ برنامه نتی نداشتم فقط با اون بودم سر یه موضوع بی و معنیو سوتفاهم ازم فاصله گرف بارها بهش پیام دادم زنگ زدم حرف زدیم ولی تا من نرم سمتش دیگه نمیاد خیییلی دلم پر میزنه برا اون موقع ها که چقدررر همو دوست داشتیم هیچییی از هم پنهون نمیکردیم اصن همششش باهم بودم هنوزم دوسش دارم با وجودی که دیگ مث قبل نیس باهام انقدر باهم بودیم که شوهرامونو از خودمون بیشتر میشناختیم نمدونم چی تو دلش گذشت و چی شد که اینجوری شدیم ولی من هنوز نگرانش میشم هنوز دوسش دارم ای کاش میتونستم بهش بگم 😔😔😔😔