یاد زمان کرونا افتادم با دوست عزیزم همش تلفنی چت میکردبم زنگ میزدیم باردار بود مادر شوهرش کرونا از نوع انگلیسیش گرفت خودشوپدر شوهرش که فوت شد هیچ دوستمو بچشم فوت شدن 🥲🥲🥲
یه زمانی عشق رواز ته دل باور داشتم ولی الان اگه خودشوجلوم بکشه بگه خیلی دوست دارم نمیگم منم باور ندارم دوس داشتندهیچکسو تو زندگیم توهم باور نکن حتی اگه گریه کرد و گف بدونت نمیتونم باور نکن دوست داره فقط بهت نیاز داره همین
ممنون عزیزم بدترین دردش این بود نتونستم ببینمش بعد خاکسپاریشم نزاشتن هیچکسو غریبانه شوهرش تنها با مامورین بیمارستان خاکش کردن
یه زمانی عشق رواز ته دل باور داشتم ولی الان اگه خودشوجلوم بکشه بگه خیلی دوست دارم نمیگم منم باور ندارم دوس داشتندهیچکسو تو زندگیم توهم باور نکن حتی اگه گریه کرد و گف بدونت نمیتونم باور نکن دوست داره فقط بهت نیاز داره همین