شوهرم واسه ما ی چیزی خریده واسه مادرشوهرم اینا هم خریده که بعد پولشو بریزن حسابش. بعد شوهرم زنگ زده به مادر شوهرم بهش میگه الان میریزم بانک سامانت شوهرم مگه نه نه نریزی هیچوقت سامان بریز فلان بانک بعد من از اونور میگم یابا بگو قابل نداره مامان جان چه عجله ای هست. به جای اینکه مادرشوهرم بگه چه عروس با ادب و مهربونیه میکه نه طفلی اونم میخاد قسطاشو بده دیگه باید پولشو بدم اخه