میشه تو کشورمون یه روزی برسه که وقتی میریم تو خیابون این همه آدم عصبی و ناراحت نبینیم؟
مگه جوون نباید پر از انرژی و حال خوب باشه؟ پس چرا اکثر جوون ها و حتی نوجوون هایی که من می بینم اینقدر تو فکرن که انگار کشتی هاشون غرق شده؟
میشه زندگی ها عادی و معمولی بشه؟ کار کنیم پول دربیاریم و اون پول کفاف یه زندگی معمولی رو بده. یعنی موقع خرید مایحتاجمون دستمون نلرزه و حساب کتاب نکنیم. میشه امید داشته باشیم که بعد چند سال کار کردن می تونیم صاحبخونه بشیم. می تونیم سالی یکی دوبار دست بچه مون رو بگیریم و مسافرت ببریم بدون اینکه از هزینه هاش بترسیم.
زندگی معمولی یعنی اون روزی که جوون هامون از شروع زندگی نترسن. یعنی اون روزی که پسری که عاشق میشه با سر بالا بره خواستگاری و مطمئن باشه که می تونه عشقش رو خوشبخت کنه. از سکه و رهن و اجاره و هزینه عروسی نترسه، بدونه از پس همه اش برمیاد.چرا؟ چون شاغله. پولدار نه ها، چون فقط شاغله و اون شغل کافیه تا زندگیش رو تامین کنه.
زندگی معمولی یعنی عزیزانمون کنارمون باشن نه اون سر دنیا، یعنی دستشون تو دستمون باشه نه اینکه تنها راه ارتباطیمون یه تصویر سرد باشه پشت صفحه نمایش گوشی.
دلم یه شادی دسته جمعی می خواد، خنده می خواد، خوشی می خواد...
کاش خدای ایران دوباره رونق و فراوانی و شادی رو به مردم ایران برگردونه. آمین ... 😔