یکبار اون اوایل بارداری خواب دیدم رفتم مسجد سر یک خاک قبر کوچیک گریه شدید میکردم بعد تو دلم گفتم این خاک حضرت رقیه اس یکی تو گوشم انگار گفت گریه کن زیاد ثواب میبری حالا تو دیشب تو خواب و بیداری بودم دو تا خانم با چادر و نقاب زیر بارون بودن من به اون خانم که قدص بلند بود گفتم تو حضرت رقیه ای اشاره کرد به ادن دختره بچه گفت ایشون هستن که داره نگات میکنه یعنی چی😢😢😢
دوست دارم آدمها کنار اعتقادات متفاوت،به چشم همنوع به یکدیگر نگاه کنند و به همدیگر احترام بگذارند نه اینکه با چشم غره و صورت کج کردن از کنار هم بگذرند...از کسایی که اهل نیش و کنایه زدن و مسخره کردن هستند بیزارم چون نمیدانند هیچ یک از ما انسانها بی عیب و نقص نیستیم پس خندیدن به عیب دیگران و ندیدن و فراموش کردن عیبهای خود،بسی جای تفکر دارد...🌹طراوت هستم دختر وسط تابستان.🌹
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)