ما نامزدیم صیغه محرمیت خوندیم قرار بود عقد کنیم ک بابام فوت کرد و حداقل دوسه ماه عقدمون میفته عقب ؛ من ب شدت ب رابطه نیاز دارم البته هنوز دخترم ولی خب رابطه سطحی رو داشتیم دیشب بعد یک هفته ک قهر بودیم رفتیم کافه کلی خوش گذشت و آشتی کردیم بعد رفتیم خونشون رفتیم طبقه بالا ک کنار هم بخابیم بعد من ازش رابطه خاستم اون هی خودش کشید گفت ن زشته زشته خونمون شلوغه یهو یکی میاد بالا گفتم بابا هیشکی هواسش ب ما دوتا نیست ولی هی گفت نه نه نه و من اونقد بهم برخورد ن بخاطر رابطه بخاطر اون حس پس زده شدن ک دلم میخاست همون ثانیه بمیرمممممم از خودم و از اون حالم بهم خورد میخام عقد رو بهم بزنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.