مادرم ترمادول میخوره عرق میکنه و میره در دنیای دیگه سیر میکنه ولی جسمش چای میخوره
جالب تا باهاش حرف میزنم خواهرام میپرن بهم که تو درکش نمیکنی اونم فقط پیش من زیر بار رفته که قرص میخوره خواهرام اصن ازش نمیپرسن فقط میگن مادر بخاطر اعصاب اینجوری شده چرا فضولی میکنی
کسی که این درد کشیده میفهمه اشک بابای من درآوردن فک کن سر یه عروسی ک وظیفشون بود فقط موندم چ جوری بر ...
نرو قطع ارتباط من بعد هفت سال دیگه به جنون رسیدم بخدا بازم قطع ارتباط نمیکردم اما تو خونشون بهم بی حرمتی کردن دیگه پاشدم جمع کردم رفتم فک کن باور نمیکردن انقدر سکوت کرده بودم به دستو پام افتاد زنه گفتم بمیرمم حق نداری بیایی مردی هم نمیام!بعدش یه سال قرص اعصاب خوردم الانم جالبه اصن پیش قدم نمیشن از دلم دربیارن میگن ما بزرگیم هر بلایی سر زنت بیاریم حقمونه و اون باید پاشه بیاد خونمون گفتم باشه سر حلواتون میام بسه ۷ سال پدرمو دراوردین