منم اول ازدواجم کمرم گرفته بود بعد شوهرم گفت به ننش باید ببرم دکتر اونم گفت نه معازه رو برو باز کن شوهرمم گفت پس خودت بیا ببرش اونم زنگ زد چی شده پماد دارم بیارم گفتم نمیخاد از اونبه بعد به بدترین حالت افتاد نه زنگ زدم نه رفتم یه دهنی ازشون سرویس کردم البته گوهخوری زیاد میکرد زنیکه چند وقت درگیری داشتیم اما نشوندمش سرجاش