2777
2789
عنوان

یعنی پسرداییم هنوزم عاشقمه

| مشاهده متن کامل بحث + 550 بازدید | 32 پست
ولی بنظرم براش تموم شده هفت سال گذشته برای دنیای بچگی بوده اون حس ها اگه بود می گفت با نگاه هم نمیشه ...

نمیدونم خیلی برام عجیبه اخه هنوزم تو نگاش همونه که قبلا بود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حالا شما زیاد بهش فکر نکن تا سنتون بیشتر شه. الان هر دو تحت تاثیر هورمونهاتون هستین عاقلانه تصمیم نمیگیرید. زندگی فقط قد و خوشتیپی نیست که .چندین فاکتور رو باید کنار هم داشت برای ازدواج موفق




آدما ازت میپرسن شغلت چیه تا به اندازه درآمدی که داری بهت احترام بذارن...

خوبه منم به شما بگم برو به یچه هات برس صبونه حاضر کن ناراحت نمیشی؟چرا بعضیا انقد بیشعورن دوست ندارین ...

بیشعور خودتی بی ادب بد برو به درست برس از پسر دایی خیالیت هم برات آینده در نمیاد

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

بیشعور خودتی بی ادب بد برو به درست برس از پسر دایی خیالیت هم برات آینده در نمیاد

معلوم شد شعور و ادب داشتن به سن ربطی نداره توصیه میکنم خودت بری خودتو ادب کنی لطفا بچه هاتم مثل خودت بار نیار 

بیشعور خودتی بی ادب بد برو به درست برس از پسر دایی خیالیت هم برات آینده در نمیاد

اصلا میخوام بدونم به شما چه ربطی داره؟

هزار بار گفتم ناراحتی نیا توی تاپیکم

چقدر تاپیک عشق بچگی خوندم سرصبحی

عشق در دوران کودکی وجود نداره یه هیجان جدید کودکانه و وابستگی هستش که با پا گذاشتن به دوره ی بلوغ شخص حس های جدید نسبت به شخصی جدید پیدا میکنه

خودتونو درگیر خاطرات هیجانی کودکی نکنید

همه ی ما کودکی هامون با پسرعمو پسرعمه ای پسر دایی گذشته

الان من با پسر عموم بزرگ شدم پنج سال ازمن بزرگ بود که خاطرات کودکیمونو بگم شاید عشق و عاشقی اصور شه اما من بهش میگفتم داداش و خواهر نداشت و منم برادر نداشتم و پارسال عروسیش منو به همه خواهرش معرفی میکرد حتی بایه اهنگ خیلی قشنگ باهم رقصیدیم

یکی از خاطراتی که هنوزم هردو به یادداریم روز تولدم بود یعنی شبش تدارک دیده بود مامان بابام یه تولد خانوادگی حسابی بگیرن کیک و عکاس خلاصه منم لباس ازاین قشنگا پوشیدع بودم و حیاط باعروسکم بازی میکردم کنار میز و صندلی 

امیر همین پسرعموم اومد گف فاطمه امشب تولدته منم گفتم اره 

من ۶ سالم بود اون ۱۱ 

گفت کادو چی دوس داری بخرم گفتم هیچی بااینکه بچه بودم نمیدونم چرا گفتم هیچی 

بعد گفت بگوو باحالت دستوری و من گفتم گل 

گفت بیابریم بخریم منم گفتم باشه و مثل پت ومت راه افتادیم😂🤦‍♀️

از سر خوش شانسی یا بدشانسی سرخیابون گل فروشی بود گل های مصنوعی میفروخت که الانم هست:)))

من بیرون وایستادم رفت یه شاخه گل رز سفید خریده بود که من هنوزم دارمش

و وقتی گلو داد بهم بدوبدو با شادی خیابونو طی میکردم ک یهو افتادم و دستم و یه طرف صورتم زخمی شد خون اومد گریهههه عر میزدم و پسرعموم مونده بود چیکار کنه ک خون صورتمو بند بیاره

بااون گل خون صورتمو پاک کرد 

رفتیم خونه مامانم منو دید ترسید چیشده و اینها

حتی عکسهامم اون شب خراب شد چون صورتم و دستم زخمیه اما یه خاطره شد یه خاطره عجیب ک هیچ وقت ازیادم نمیره حتی میشه گف تروما 

تازه امیر به زنش گفته بود زنش جبهه ک تو عشق بچگیت فاطمه بوده فلان ال و بل اما واقعا چیزی نبود

شاید اگ یه روزی من ازدواج کنم و اون رزسفید آغشته به خون که الان سیاه و کبوده خونش رو همسرم ببینه همچین فکری کنه و شاید بگه بنداز دور

درکل خواستم بگم همه ی ما یه دوره ای با پسرا و دخترای فامیل گذروندین

چقدر تاپیک عشق بچگی خوندم سرصبحیعشق در دوران کودکی وجود نداره یه هیجان جدید کودکانه و وابستگی هستش ک ...

خوب این امیر چرا باهات ازدواج نکرد 

مگه میشه با وجود این همه خاطرات تو ذهن هیچ حسی به وجود نیاد

خوب این امیر چرا باهات ازدواج نکرد مگه میشه با وجود این همه خاطرات تو ذهن هیچ حسی به وجود نیاد

من نمیدونم امیر حسی داشت یانه

واقعا برامم مهم نبود

اما همیشه حتی الان حامی من بوده و هست

البته همیشه حتی الان نگاه هاش خیره اس یجوری ک اون بار نگاه رو حس کنی و متوجه شی

من نمیدونم امیر حسی داشت یانهواقعا برامم مهم نبوداما همیشه حتی الان حامی من بوده و هستالبته همیشه حت ...

چی بگم والا 

من خودم اگه جا شما بودم مطمنن دوسش داشتم و میخاستمش 


البته الان که رفته زن گرفته نگاهای خیره کننده اش بخوره تو سرش 


چی بگم والا من خودم اگه جا شما بودم مطمنن دوسش داشتم و میخاستمش البته الان که رفته زن گرفته نگاهای خ ...

قضیه اش مفصله 

نامزدن

سه هفته پیش بهم پیام داده بود فاطمه حالم خوب نیس اصلا گفتم چیشده و اینا گف میخوام ببینمت دردودل کنیم هیچکس جز تو منو نمیتونه درک کنه گفتم اوکی 

رفتیم بام تهران گف وقتایی ک حالم بد میشه میرم اونجا مشکلی ک نداری گفتم نه مشکل چی

و رفتیم شروع کرد ب حرف زدن ک واقعا حالم خوب نیس میخوام جدا شم من با عشق ازدواج نکردم کلا یکی دیگ رو دوس داشتم ولی هیچ وقت بهش نگفتم (داخل پرانتز بگم ک اینجارو به خودم گرفتم امابعدش ب ذهنم اجازه کنکاش ندادم) و خیلی حرفای دیگه زد

خیلی حالش بد بود 

[QUOTE=396348141]قضیه اش مفصله  نامزدن سه هفته پیش بهم پیام داده بود فاطمه حالم خوب نیس اصلا گفتم چیشده و 

میگفتی غلط کردی وقتی یکیو دوست داشتی رفتی یکی دیگه رو گرفتی 

الان که یه مدت گذشته یادش افتاده عشق نبوده الان که سیر شده ازش 

این داره ذهن تورو به هم میریزه 

الان متاسفانه پای یه دختر وسطه 

اول دل شمارو شکسته و به عشق و علاقه بچگی و بزرگی پا زده 

الان میخاد دل اونو بشکنه 

به نظرم ازش فاصله بگیر خودش باید مشکل بی عشقی زندگیشو حل کنه 

پسره بی عقل 

فاطمه جان عزیزم خودتو درگیر فکر راجع بهش نکن که بیشتر صدمه میبینی 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792