😭تازه زایمان کرذم و حالم دگرگون قبلا خیانت کرده و انکار کرد همشو دو سه روز پیش هم خواب دیذم باز پیام و اینا دادن بیدار شدم و گفتم خداروشکر و امروز دیذم اتگار واقعی
خب چجوری بگم، پوستهی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.
شیر میدم به بچه با گریه 🙂جرا خدا برا من یه روز خوش نمیخواد مگه نمیگن موقع زایمان دعا کنی خدا میشنوه ...
سلام عزیزم. نا امید نباش، صبور باش به خاطر اون طفل معصومی که داره توی بغلت شیر میخوره، به خدا بسپار مطمعن باش خدا حرفاتو شنیده و بی جواب نمیزاره فقط از رحمتش نا امید نباش😌