2777
2789

من چند سال دنبال دعا و جادو جنبل بودم بخاطر اینکه شوهرم باهم خوب شه بهم خرجی بده به حرف مادرش گوش نده چون پرش میکرد میگفت کتکش بزن ولی دیگه خسته شدم وگفتم دیگه مادرشوهرمو به خدا میسپارم دعا نویس ها پول زیاد میگرفتند دعا کم کار میکرد ولی الان خواهر شوهرم قهر اومده ...بیاید تا بگو

یه صلوات واسه دلم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خدا شاهد خوشحال نیستم ولی من با شوهرم دعوا کردم مادرشوهرم دختر یک سالمو یک ماه کامل ازم گرفت گفت به شوهرم اینجوری ادب میشه سینه م خشک شد پر شیر بود شوهرم کتکم زد میگفت حقشه الان خواهر شوهرم تازگی ازدواج کرده

یه صلوات واسه دلم

شوهرش اینقدر کتکش زده نمی تونست راه بره از خونه بیرونش کرده مامور اومده تمام کوچه اومده اینقدر دعواشون بزرگ بوده حالا خواهرشوهرم رفته از شوهرش شکایت کرده میخواد طلاق بگیره بنظرم خدا هیچی از چشمش پنهون نمی مونه کارهایی که مادرشوهرم با من کرد دامادش صد برابر بیشتر کرد

یه صلوات واسه دلم

شوهرش اینقدر کتکش زده نمی تونست راه بره از خونه بیرونش کرده مامور اومده تمام کوچه اومده اینقدر دعواش ...

بهتر خدا نصیب همه کنه انشاالله 🙂✨

‹می‌خواهمت‌باتمام‌تاروپودوجودم♥✨›ناشناس‌من🥹🫁https://daigo.ir/secret/21761993846

حالا شب و روز کارش گریه ست میگه مگه چه گناهی کردیم اینجوری شدیم گرچه منم قهرم باهاشون ولی تمام غصه هایی که به پدرومادرم داد صدبرابرش نصیبش شد

یه صلوات واسه دلم

من شوهرم خیلی سادس هر چی خونوادش میگن باور میکنه و تحت تاثیر حرفاشون قرار میگیره 

یه روز شوهرم از بیرون اومد خونه دیدم ناراحته هی هیچی نمیگفت منم اصرار نکردم بعد دیدم خییلی رفته تو قیافه گرفتن. گفتم چیزی شدهه؟ گفت الان خونه ی بابام بودم بابام ناراحت بود از دست داداشه تو 😑گفتم داداش مننن؟؟؟ چطور؟؟؟ گفت تو کوچه بوده بابامو دیده محل نزاشته سرد احوالپرسی کرده داداشت با بابام، گفتم داداش من همچین اخلاقی اصلا نداره چی میگی تو. یدفعه عصبانی شد پاشد هر چی تو خونه وسایل داشتیم پرت کرد شکست گفت داداشت گو خورده به بابای من بی محلی کرده و اینا.. خییلی دلم از پدرشوهرم شکست که چرا به شوهرم اینجوری گفته (پدرشوهرم آدم بی منطقی هست و الکی لج میشه با همه و کلا از داداش من از همون اول خوشش نمیومد چون انتظار داشت داداش من بره دختر سن بالاشو بگیره که نگرفت از همون روز لج شدن با داداشم) بعد هم زنگ زد به داداش من هر چی دهنش در اومد گفت داداشمم قسم میخورد که نه همچین چیزی نبوده من خییلی گریه کردم و گذشت و گذشت شوهرم از کارش پشیمون شد و هم از من هم از داداشم معذرت خواهی کرد و با یه جعبه شیرینی رفتیم خونه ی داداشم و آشتی کردن و کلی داداشمو بوس کرد و گفت غلط کردم نفهمیدم چیم شده بود اونروز.. و به یک ماه نشد دامادش دخترشو از خونش انداخت بیرون و زنگ زد هر چی از دهنش در اومد به پدرشوهرم گفت و ۶ ماه اینا گرفتار دادگاه و.. شدن و خود پدرشوهرم بهم گفت حلالم کن 

من شوهرم خیلی سادس هر چی خونوادش میگن باور میکنه و تحت تاثیر حرفاشون قرار میگیره یه روز شوهرم از بیر ...

اخیش دلم خنک شد خداروشکر هم شوهرت سرعقل اومد هم پدرشوهرت درس گرفت

یه صلوات واسه دلم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز