مال خودمو میگم شمام دوس داشتین بگین:
از بچگی یه بچه تپل مپل گوگولی مگولی بودم😂😁 یادم میاد همیشه از همون سن کم از وقتی ک مسخره کردن یا تیکه انداختن ادما شروع شده بود اعتماد بنفسم زیر صفر رفته بود. با بچه ها تو کوچه یا خونشون بازی میکردم میگفتن تو چاقی و نمیدونم فلان
با هیچکسم مشکل نداشتم. هیچ پرابلمی نداشتم😂 اما خب چ کنم ک همه بهم حرف میزدن
استعداد چاقی ک دارم و بزرگتر ک میشدم وزنم بالاتر میرفت
نمیتونستم درست صحبت کنم و حتی تو جمع نمیتونستم راحت بشینم
یکیم چیزی میگفت سرخ میشدم و دلم بدجور میشکست
حرف و حدیث هاشون خیلی زیاد بود بعضی هاشو یادمه فقط به قدری زیاد بود.
عالم و ادم پیداشون میشد یه چیزی بهم میگفتن تو مدرسه هم که نگم براتون از همون کلاس اول بگیرررر تا یه سال پیش. کندو و چاقالو و چاق و تپلی و کوفت و زهرمار .
ابتدایی یه دختره بود ک تیکه مینداخت باز کلاس هفتم هم تو کلاس هم افتادیم دقیق یادم نی ولی گفت نمیدونم مهسا چاقه و فلان یه همچین چیزی گف
قشنگ مشخص بود حسادت میکنه بهم چون حرفاش بوی عقده میداد
تو صف بودیم جشن داشتیم به خواهرش گفت برو رو پای مهسا بشین چون چاقه پاهاش بزرگتره! ینی عقده ای تا چ حدددد😂بعد چون دوستم اون یکی کلاس بود بخاطرش کلاسم عوض کردم و دوباره یکی دیگه پیداش شد
یه دختره بود با رفیقاش نمیدونم چ بدی بهش کرده بودم جلو همه مسخرم میکرد بهم میگفت لپ لپ همیشه میگفت
من محلش نمیزاشتم. حتی تو خیابون هم بهم گفت
منم انگار اصلا نمیبینمش البته ناگفته نمونه کونش سوخت😂 انگار این رفتارم عصبی ترش کرده بود چون بیشتر ادامه میداد حتی جلو معلم فحشش دادم دعوامون شد🤦🏻به ناظممون سه بار گفتم ولی باز ادامه میداد انقدر گریه میکردم به خاطر مسخره کردن ادما
کلاس هشتم هم بگی نگی تک و توک یه چیزایی میگفتن ولی از تابستونش رفتم پیش دکتر بهم قرص داد و رژیم منم قرصا رو خودم تو یه ماه ده کیلو کم کردم و دوباره وزنم کم کردم از ۸۳ رسیدم ۷۲ اینا که با باشگاه رسیدم ۶۶ .
الان ی سالی میشه لاغر شدم اعتماد به نفسم برگشته. لباسا گشاد شده هیکلم بهتر شده و هرچی بخام میپوشم و دقیقا همونایی ک اذیتم میکردن الان با حیرت میگن چقد لاغر شدی و حسادت منو بیشتر میکنن سوختن بدجورم سوختن😁😊😂خلاصه ک راحت شدم دیگه البته بازم دارم به روش مهسایی وزنم و پایین تر میارم ک چیزی جز شکنجه نیست😂
