جاری

ن اقام از جاریم کوچکتره هم خودم هم اقام از هردوی اونا کوچکتریم اما چ ربطی داره ک این رفتارو کنه اقام میگه اونا اگر بدونن ما خونه ایم تعارف میکنن فک میکنن ما نیستیم میگم چ ربطی دارههههههه؟زنگ بزنن ک مطمئن شن ی زنگ زدن ک چیزی از ادم کم نمیکنه چرا تا راهی برای مطمئن شدن هست طرف فکرکنه ک ما هستیم یا نه هرچی میگم مطمئنم دوس ندارن قانع نمیشه ولی چون من ناراحت نشم کوتاه میاد و با اژانس میریم

ن خاهر جان زمان دولت ما ما ازین کارا و عوضی بازیا بلد نیسنیم اگ بلد بودیم ک اینجوری نمیسوختم انقد گاوه تولد برا بچش میگیره کیک میخورن عکسشو میزاره رو پروفایلش ی تیکه ب ما ک کنارشیم نمیده بحث احترامه وگرنه من رژیمیم اصن کیک خور نیستم و لب تر کنم شوهرم از هرجا باشه میاره جلوم

ن ما معذب نمیشیم معذب شدن نداره ماشین خالی برادره غریبه ک نیس مسیرمونم ک یکی کافرم باشه میبره این ک برادره بعدش از اخلاق طرف باید بفهمی ک طرف اویزونه یا ن من اصصصصلا اهل منت نیستم محتاجم باشم دست دراز نمیکنم نهایت ادم ماشین نداری پولم نداری میشینی خونت نمیری جایی چرا منت بکشی

اصلا جاریا خرابن داغونن برادر چطور میتونه؟واقعا چطور میتونن مسیر مشترک و خالی برن درصورتی ک میدونن مسیر یکیه؟حالا همین اگه ما بودیم اقام میگفت اون ک روش نمیشه بگه ماهم باشما میاییم ما ماشین داریم وظیفه ماست که تعارف کنیم

اره.منم اصراری ندارم.شاید سه ماه یکبار دوساعت با شوهرم برم خونش همین.از کربلا اومدم یه زنگ نزد بگه بیایین اینجا غذا امادس از کشور دیگه با اتوبوسسسس اومدم چایی گذاشتم غذا درست کردم اینا به کجا چنین شتابان دارن میرن؟اینا ایا رنگ بهشت رو میبینن؟چحوری دلشون میاد؟نچ نچ

من ک جاری بازی بلد نیستم 

میتونم منم از لج برم بشینم تو ماشینشون اما خودم برا خودم ارزش قاعلم و نمیرم سمتشون

تا دو سه ماه دیگه میخریم.ب اقامم میگه تحت هیچ شرایطی راهی رو ک باهم نرفتیم رو بااونا برنمیگردیم چون اونا اگر دوس داشتن راه رفت رو هم پیشنهاد میدادن.راه برگشت رو مجبورن.و اینکه جاری من چرا یکککککبار ی تعارف نمیکنه و جدا از سمت زنا بیرون میاد؟شاید برادر تو دوس داره اما جاریه من دوس نداره من تو ماشینش باشم.و چون من با توام باید تا ماشین نداریم تحت هیچ شرایطی بااینا نریم.مگر اینکه زنگ بزنن بگن باهم بریم

هر جمعه پنج شنبه برنامه میریزن با خاهر برادرای دیگه میرن جنگل و .... یکککککبار تو این یکسال بما نگفتن بیایین بریم

من باشم حقیقتشو ب داداشم میگم داداش راستش خانوم من چون غریبه احساس مزاحمت میکنه و چون خانومت تعارف نمیکنه معذبتر میشه خانم من ماجدا میریم راحت تریم تشکر ک لاقل حالیش بشه ک ماحالیمونه ک رنش دوس نداره