دیشب مامانم اینا بعد عمری اومدن خونه ما سر سفره خواهرم برای خودش مرغ کشید شوهرم با چشمایی که انگار میخواست کور شه از حدقه در اومده گفت وای مگه تو مرغ میخوری باید شیرینی بدیم وای تو مرغ میخوری مامانم و خواهرمو بابام ساکت شده بودن نمیتونستن چی بگن تعجب کرده بودن من خیلی خجالت کشیدم تولد دخترم بود میخواستم کمی کیکم بزارم ببرند که شوهرم اومد تو آشپزخونه گفت یکم کیک نگهدار ببرم به رفیقم این که گفت دیگه خواهرم گفت نه نه کیک نذار میخوریم و اینا .. همیشه به من میگه وقتی جلوی خانوادم حرف میزنی من میترسم ولی من تا حالا بهش نگفتم من وقتی جلوی خانوادهام حرف میزنی خجالت میکشم این یه نمونشه فقط... وقت خانوادهام هستند اصلاً دلم نمیخواد اونم باشه
واقعا چهل کیلویی ؟خیر دیگه نپرسید / در رابطه با زندگی شخصیم دیگه سوالی نپرسید موظف نیستم در فضای مجازی شفاف سازی ای کنم یا گرهی از ذهن کنجکاو کسی بازکنم اونم وقتی که درمورد زندگی "شخصی" منه پیروز باشید.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خب بهش بگو ناراحتیاتو، بگو بار آخرته رفتار این چنینی پیش خانوادم ازت سر میزنه، سنگاتو وا بگن. اگه خودش نمیفهمه بگو بهش. رفتارشم اگه درست نکرد بعد گفتنت، پیش خانوادت یه حرکت اینچنینی زد همونجا ضایعش کن حساب کار دستش بیاد.