پایان بچه مهندس ۳
بچه مهندس ۳ هم در ifilm به پایان رسید
باید بگم بچه مهندس 3 دارای ساختار مستقلی نبود
بلکه وام دار دو فصل اول و دوم خود بود
بچه مهندس ۳ عملا روند جذابی را دنبال نمی کرد
برای مثال نقطه ی عطف این سریال در گیری لفظی مسعود ( سعید کریمی ) و تینوش ( کاوه سماک باشی )
می باشد در گیری لفظی که گاه و بی گاه باعث گرم شدن داستان می شد
و البته لو رفتن الناز مافی ( نسیم باقریان ) بود که همچون آمپول انرژی گاه بی گاه به سریال تزریق می شد
اما نکته اصلی که بیننده را به دنبال کردن سریال ، ترغیب می کرد عشق دنباله دار جواد و مژگان بود که به سر انجام نرسید در هر صورت این سریال به تنهایی و حرفی برای گفتن نداشت و روند خطی و اوج فرود در داستان مشخص نبود
روند داستان در بچه مهندس ۳ گاهی شکل فانتزی و آرمانگرایی تصنعی و افراطی گرفت
سه جوانی که مصمم به خروج از کشور بودند به یکباره تمام حس خروجشان با چند حس ملی گرایانه تغییر می کند
جواد (روزبه حصاری ) که به امید دیدن مژگان راهی پرتلند بود تصمیم گرفت با دفن عشق چندین ساله در کشور بماند!
مسعود ( سعید کریمی ) که شوق رفتن داشت به یکباره تغییر موضع می دهد و این نخبه هوا فضای امیر کبیر !!! در تهران در شرکت وصال به عنوان سر کارگر مشغول به کار می شود!!!
اخرشم معلوم نشد قضیه اش با تینا ( فرناز رهنما ) چی می شود؟
از همه جالب تر سرنوشت قاسم ( محمود خسرومنش ) دیگر نخبه امیر کبیر ، الگوریتم نویس هوش مصنوعی بود که به زمین پدری بر میگردد!!!
فانتزیک مصنوعی دیگر ، مرگ بابا اسماعیل درست زمان پرواز بود
حال چرا درست قبل پرواز؟ واینکه چرا سالهای قبل به جشن نیومد؟......
مورد دیگری که خیلی در ذوق میزند سفید بودن کامل جواد می باشد یه طوری کارگردان و فیلم نامه نویس سعی دارند خبری از دیگر بچه های قدیمی موسسه نباشد تا به نوعی جواد خیلی افراطی ، نقطه ثقل داستان شود
همچنین کارگردان سعی کرد با جایگزینی باران و رحیم ، کلاف داستان را در دست خود بگیرد که زیاد موفقیت آمیز نبود جز شیرینی زبان کودکانه بچه ها
البته اینداستان سکناسهای غیر منطقی کم نداشت که به دلیل طولانی شدن مقاله از ذکرشان خود داری میکنم
در کل باید بگوییم دکوپاژ سکانسها و ارتباط روند داستان ضعیف بود