خیلی وقت بود همش سرد رفتار میکرد گلایه مند وطلبکار بود منم خیلی ازش دلچرکین و ناراحت بودم سر حرف باز شد هر چی تو دلم بود با گریه بهش گفتم وگلایه کردم از حق خودم دفاع کردم تازه فهمیده چقدر حق داشتم و دم نزدم .حالا جان صدام میکنه .خلاصه که تقصیر خودم بود رفته بودم زیر ظلم.زبون داشته باشیم لطفا
اما همه که مثل مادرشوهر شما درک لازم ندارن و قبول نمیکنن که خودشون اشتباه کردن
اگه ماهم اینکارو کردیمو کتک خوردیم چی البته من مجردم
واااااااااای منم چند بار از مادرشوهرم کم توجهی دیدم با جاریم درد دل کردم نه که بگو جاری کثافت رفته به مادرشوهرم گفته زهرا از دستت ناراحته از فرداش مادرشوهرم همش قربون صدقم میرفت تحویلم میگرفت
گاهی اون بنده های خدا بدون هیچ منظوری رفتار میکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
