ب جاریم زنگ بزنم

مدیر استارتر

عضویت: 1399/08/19

تعداد پست: 3429

دیشب تو تولد شوهرم جاریم چاقوروگرفت ازم رقصید بنظرتون زنگ بزنمدبهش کی بتو گفت برقصی! چیکارکنم حالشوبگیرم؟ همیشه اینکارومیکنه همه جانخود آش، واس شاباش گرفتن، گدای بدبخت، من واس پولش نمیکنم چون تولدشوهرمه اینو شوهرشم واس سایه ماپایه میارن چندبارم بهمون حمله کرذن جلوی جمع حفظ ظاهرمیکنن

1404/06/29

11:23

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

شانزدهمین_کاربری

عضویت: 1402/04/06

تعداد پست: 17077

مازندرانی هستی؟

1404/06/29

11:23

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان_حسین_و_علی

عضویت: 1402/07/07

تعداد پست: 17072

خب دعوتش نمیکردی.

چه رو مخه

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم/ محتاج برادران و خویشان نشوم/ بی منت خلق خود مرا روزی ده/ تا از در تو بر در ایشان نشوم

1404/06/29

11:24

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

karami_454

عضویت: 1402/10/08

تعداد پست: 542

ولش کن

1404/06/29

11:24

0 نفر لایک کرده اند ...

گلچهره۲۲۲

عضویت: 1396/08/11

تعداد پست: 736

من بودم نمیزدم حاشیه درست نمیکردم. ولی منبعد حواسمو جمع میکردم ، سال بعد تولد میگیری دیگه بهش چاقو نمیدی

1404/06/29

11:24

1 نفر لایک کرده اند ...

poooma

عضویت: 1403/08/14

تعداد پست: 1920

چقد بیشعور

1404/06/29

11:24

1 نفر لایک کرده اند ...

eybabaah

مدیر استارتر

عضویت: 1399/08/19

تعداد پست: 3429

خب دعوتش نمیکردی.چه رو مخه

من دعوت نکردم مهمونی یکی دیگه بود

1404/06/29

11:24

0 نفر لایک کرده اند ...

شیرین_دلبر_خسرو

عضویت: 1401/08/07

تعداد پست: 878

ولش کن... نهایتا میخوای خودتو سبک کنی بهش یک پیامک تخریب گر و کنایه دار بزن

درود👋همون شیرین معروفم، شیرین زن آقامون خسرو، از دیار ارمنستانم و از خون ایران! یه روز یه ورپریده ای به اسم شاپور اومد و نقاشی منو کشید بعد از وجنات یکی از دوستاش به اسم خسرو برام تعریف کرد و من قند تودلم آب شد! چند وقت بعد اومد و به من گفت نقاشی منو به خسرو نشون داده و اونم دل به من باخته؛ الانم برام این انگشتر و نامه رو فرستاده و از من دعوت کرده تا به قصرش برم!. منم راه افتادم به سوی تیسفون(پایتخت ایران ساسانی) تا ببینم کیه این شاهزاده خوش سر و سیما که همه ازش تعریف میکنن. در همین حین خسرو عجول هم دلش طاقت نیاورده بود و راه افتاده بود سمت ارمنستان تا منو ببینه.من رفتم تیسفون ولی گفتن شاهزاده رفته ارمنستان پی شیرین نامی. اونم رفته بود ارمنستان به کاخ عمه من و فهمیده بود من اومدم تیسفون و زده به کاهدون!. عمه من "مهر بانو "ملکه و والی ارمنستان بود، برام خبر فرستاد تا خودمو برسونم چون شاهزاده خسرو قراره اونجا مدتی بمونه، منم دوباره راه افتادم تا بلکه زودتر ببینم این دلداده ی والازاده رو.(بقیه داستان داخل تاپیکم هست😉)

1404/06/29

11:24

0 نفر لایک کرده اند ...