زنه ۴۰ سالشه دو تا بچه داره رفته با داماد خواهرش خوابیده
سر همین موضوع برادرای داماد ۴ تا ماشین مسلح جمع کردن با رفیق داماد رفتن تو ی صحرا شوهر و برادر شورای زنه رو با گوسفنداشونو به رگبار بستن
یکی از برادر شوهراش که مرد
شوهرشم تیر خورد تو پاش
اون یکی برادر شوهر وسطیش کلی تیر خورد تو آرنج و تا شونه اش و تو خونه از درد و عملی که کرده فقط تریاک میکشه که آروم بشه
برادر شوهر کوچیکشم تو بیمارستانه تیر خورده زیر قلبش معلوم نیست چه بلایی سرش بیاد
قاتل هم گرفتن
کل اونوسفندا همکشته شدن از بس تیر بیرونشون کردن تعداد خیلی ومشون زندن
حالا زنیکه بی پدر امروز اومد مراسم برادر شوهرش جاری میخواد بیرونش کنه از مراسم میگه شماها چیکار دارین شوهرم با این مسئله کنار اومده میره پیش مادرشوهرش میشینه الکی اشک تمساح میریزه کثاف. ت اشغال
بخاطر این عوضی
زندگی زن عموی مامانم بهم ریخت
تف تو صورت زن بیحیا