2777
2789

سلام دوستان 

قضیه اینه که ما (مامانم اینا) یه همسایه داشتیم که وقتی من 18 سالم بود باهاشون رفت و آمد داشتیم خانمه هم یه پسر داشت که ازم 4 سال بزرگتر بود، بعدا این پسرش ازدواج کرد و چون عروسش خونشون بود به اصطلاح نامزد بازی و اینا ما مثل قدیم نمیرفتیم تا راحت باشن و رفت و آمد قطع شد و فقط در حد سلام احوالپرسی اونم بیرون بود 

که نزدیک عروسی پسرش، بابام برای اولین بار ماشینشو پارک میکنه جلو در اینا، خانمه هم میاد جلوی همسایه ها دعوا میکنه با بابام که غلط کردی ماشينتو گذاشتی بیا بردار، اخلاق بابامم یه جوریه که چون میدونه طرف بی حیاست جوابشو نمیده فقط میره ماشینشو برمیداره ، در این حین مامانم میاد جلو در  و بهش میگه بخاطر یه ماشين داد و بیداد نکن همسایه ها هم داشتن نگاه میکردن 

بعد خانومه به مامانم گفته میدونم از اینکه دخترتو برا پسرم نگرفتم داری میسوزی🙃

همه ی همسایه ها هم شنیدن

مامانم جواب نداده و باهاش قطع ارتباط کرده 

تا اینکه بعدا باز این خانومه روش باز شده و بیرون جایی مامانمو دیدنی باهاش سلام علیک کرده

خلاصه امروز عروسی دعوت بودیم که ایشون اومد نشست میز ما، منم محل سگ بهش ندادم، نه سلامی نه چیزی،انگار وجود نداشت، خیلی ضایع شد انتظار داشت باهاش حرف بزنم بعدا هم جاشو عوض کرد 

به نظرتون چرا الان که از عروسی برگشتم همش عذاب وجدان دارم که کاش ضایعش نمیکردم 

چرا اینهمه با بقیه حس همدردی میکنم ولی اونا به این فکر نمیکنن که فلان حرفو بزنم ناراحت میشن

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

از اینکه انقدر خاله زنکه و هزارتا حرف درآورده برا همه و بازم پررو پررو اومد نشست پیشمون حالم بهم خورد و کلا آدم حسابش نکردم وگرنه سلام ندادنم برا خودمم خیلی ضایع بود، حس خوبی نداشتم فقط حرفاش و اتفاقای بعدش که همسایه ها فکر میکنن واقعا بخاطر پسرش باهاشون رفت و آمد میکردیم برام سنگین بود

قهرنیستی که عذاب وجدان گرفته باشی کات کردین عزیزم حقم داشتین، اگه یه موقع اومد حرفی زد بگو من ازون حرفتون ناراحتم چون تهمت زدین و نمیتونم دوباره بشما اعتماد کنم ! تعارف که نداری عزیزم شرمش روبه خودش برگردون و تحویلشم‌نگیر، به اون صدای مهرطلب درونتم محل نذار چون حق با شماست، اگه واقعا هم عاشق پسرش بودی حق نداست این حرفو بزنه وبیچاره پسرش که مامانش واسش زن گرفته، پسفردا هم طوری بشه میاره خانمشو‌تحویل مامانش میده میگه انتخاب خودت بود خودتم این اخلاقشو درست کن وزندگی جالبی نمیشه ! برای شماهم امیدوارم هم خودت کلی پیشرفت کنی تو زندگیت هم به موقعش یه همسرخوب انتخاب کنی اوناهم متوجه میشن که کسی مثل پسرشون لایق شما نبوده

کار خوبی کردی اتفاقا 

کاربر قدیمی هستم بخواطر به آدم عقده ای تعلیق شدم کورد زبانم و به زبانم افتخار میکنم❤️نظر مخالف داری با احترام ریپ بزن اگه عقده ای هستی ریپ نزن ممنون میشم 

قهرنیستی که عذاب وجدان گرفته باشی کات کردین عزیزم حقم داشتین، اگه یه موقع اومد حرفی زد بگو من ازون ح ...

عزیزم پسرش چون تک فرزند بود بی نهایت لوس بار آورده بودن و لات دراومد آخرش ، اولش مامانش دخترخالشو براش گرفت بعدا پسره گفت من اینو نمیخوام طلاقش داد دختر اون یکی خاله شو گرفت که اختلاف تو خانوادشون افتاد، من 18 سالگیم تازه دانشگاه قبول شده بودم و تو فاز ازدواج نبودم درسته خودم تو رابطه بودم و اون رابطه هم 5 سال طول کشید با اینکه سرانجامی نداشت،ولی  اصلا به پسر اون به جز سلام خدافظ چیزی نگفته بودم و نمیگفتم نمیدونم چرا اون حرفو زد

من الان 27 سالمه خداروشکر همسر خوبی انتخاب کردم و همین هم باعث شده باز بیاد طرف ما که اختلافی حرفی بندازه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792