قبلا جمع میشدیم خونه پدر مادرم و کلی بی ریا بودیم
الانه مادر من یه دو به هم زنی شده یه بدجنس ۷خطی شده
همه رو به جون هم میندازه
۶تا بچه ایم هر۶تا فراری شدیم از هم
و گرنه هیچکدوم محتاج هم نیستیم
لااقل یجا جمع بودیم خوش بودیم
مادرما ۶۰ سالشه بجای اعمال خوب جمع کنه
جهنمی شده
ارتباط با دوگروه خسته ام میکنه یکی آدمای که فقط پز میدن وخودشونو به رخ میکشن دوم آدمای مذهبی
اوه مادرم انتظار داره ما خواهرا و برادرها دور باشیم ازش و وقتی مباد خونه هامون باعث میشه زن و شوهرا رو بهم بندازه
۲۵سال خواهرم رندگی کرد با شوهرش مادرم باعث جداییشون شد
منو میخواست جدا کنه نتونست قهر کردم ازش
خواهر دومی هم باهاش برخورد کرد
خواهر بزرگه خر شد
من باکسی زیاد ارتباط ندارم ارامش دارم ولی فقط کافیه برم ی مهمونی دورهمی بعدش حالم بدمیشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
