سلام دوستان پدر مادرم تو یه روستان که ۶۰۰کیلومتر از ما دورترن
ما ۲ تا خواهریم ۲تامون هم تو یه شهرستان دیگه ازدواج کردیم تقریباً میشه گف نزدیک بهم هستیم دو تا بچه هم سن و سال هم داریم
خواهرم هرروز زنگ میزنه میاد خونه ی ما
یا اگرم هرروز نیاد دسته کم هفته ای ۲بارو اینجاس
الان چندوقته هروقت که میاد شوهرم به شدت بهم اخم و تخم میکنه و بعد رفتن اونا باهام دعوا میکنه میگه چرا انقد خواهرت میاد اینجا اخه بچهها مون خیلی اذیت میکنن باهم که باشن کلن خونه رو میپاچونن
الان چند وقته که خواهرم زنگ میزنه میپیچونمش چکار کنم چطوری بهش بفهمونم که شوهرم با اومدن اون منو آزار میده بخدا با تیکه هاش با حرفاش
چکارکنم بجز این خواهر هیچکیو ندارم دیگه پدر مادرمم که هزاران هزار متر دورترن از ما خیلی خیلی کم میریم خونشون مثلا دوماهی یه بار ماهی یه بار
خیلی دوسدارم هرروز ببینمشون یا بیان بچهها مون باهم بازی کنن اما چکارکنم شوهرم میترسم دیگه تو روشون بمونه یه حرف نامربوط بزنه شر بشه برام