چهارتا خواهر شوهر دارم که یکیشون طلاق گرفت و با بچه هاش برگشت خونه پدرش , منم توی خونه چندطبقه با خانواده شوهرم زندگی میکنم از وقتی طلاق گرفت و برگشت صدبار تا الان دل منو شکسته با اینکه همیشه همه اعضای خانواده شوهرم از جمله همین خواهر شوهرم اعتراف کردن که من عروس خوبی براشون هستم ، از اون بدتر که نمیتونم ازش بگذرم دخترمه که نمیدونم این خواهر شوهرم چه مشکلی با دخترم داره که خیلی باهاش بده اون شب همه خواهر شوهرا و بچه هاشون جمع بودن دخترمن و خواهرشوهرم شروع کردن به رقصیدن که همین خواهر شوهرم قربون صدقه بچه خواهرش میرفت و میگفت قربونت برم فدات بشه خاله و کلی بوس و بغلش میکرد ، دخترمنم نگاهش میکرد و رفت جلوش گفت عمه ببین عمه منو نگاه کن داشت براش میرقصد ، خواهر شوهرم هم اخم کرد اصلا نگاهش نکرد دوباره رفت پیش بچه خواهرش و بغلش کرد و قربون صدقه بعد روبه من گفت حداقل به بچه رقصیدن یاد بده معلوم نیس آفریقایی میرقصه یا چی بعدش زد زیر خنده
من عمه خیلی خوبی هستمولی کلا خاله ها خواهرزاده هارو بیشتر دوست دارن محبت میکننعمه ها قلبی دوست دارنی ...
خاله از خواهرشم ناراحت باشه ولی بازم دل بچه رو نمیشکنه ولی عمه نه با کوچکترین مسیله ای دل برادرزاده رو میشکنه من خودم عمه نمیشم ولی کمتر دیدم عمه ها در حد خاله مهربون باشن
من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی درخواست دوستی به هیچ وجه پذیرفته نمیشود حتی شما دوست عزیز
دختر کوچولوم ۹ سالشه تشنج کرده وقتی ۶ ماهش بود و اون تشنج بدون تب کرد رو نغزش خیلی اثر گذاشته خیلی براش ناراحتم جیگرم خون💔شوهرمم مشکل جسمی داره میشه برای سلامتیش صلوات بفرستید
یا ازت عقده داره یا حسوده،این خودش بیماره بذار به حال خودش باشه،ولی به بچهت یاد بده طلب محبت نکنه ا ...
قبلاً رابطمون مثل خواهر بود ولی از وقتی جدا شد رفتاراش با من خیلی تغییر کرد و خیلی دلمو شکست منم دیگه خیلی از خواهر شوهرم فاصله گرفتم ، با دخترم هم همیشه حرف میزنم