رفته بودیم داروخانه ی خانواده اومده بودن وحشتناک افتضاح افتضاح من اول فکر کردم دارن غذا میپذن به حدی بوی پیاز میدادن بلانسبت یک یکتون🤕😐
خیلی هم شیک وپیک کرده بودن شلوغ بود اینا هم ی طرف صندلی کنار ما نشسته بودن من سرمو گرفته بودم بالا بزور نفس میکشیدم :/ ی عطری مامی بادی اسپلشی حمامی چیزی وااای