شش ساله خونه بابامم ولی اینقدر ترسیدم که تا بابام میگه خواستگار میخواد بیاد میگم نه بگید نیاد
همه بهم میگن تا کی میخوای مجرد بمونی ....
آخر باید ازدواج کنی و....
من تصمیم خودمو گرفتم که دیگه ازدواج نکنم ولی از حرف مردم هم خسته شدم
چرا حق زندگی کردن رو از خودت میخای بگیری؟
بچه با خودته الان؟
من بودم دیگه ازدواج نمیکردم
چند سالشه بچه ات ؟دختره یا پسر ؟خودت چندسالته؟
بستگی به خودت داره و اینکه قرار نیست خاستگار اومد حتما ازدواج کنی اگه دیدی یکی همه چیش اوکی بود برو واسه اشنایی وگرنه سری که درد نمیکنرو الکی دستمال نمیبندن
آره سخته با بچه به حرف مردم گوش نده داداش من با بچه طلاق گرفت ده ساله ازدواج نکرده
حق زندگی داری شماهم...
اما سخته
خیییییییلی سخت...
دخترم حضانتش بامن نیست ولی معمولا پیش منه و خرید گردش میریم .
جمعه عروسیم بود ازدواج مجدد کردم رابطه دخترم وشوهرمم خوبه خداروشکر
ولی مدیریت بین بچه و شوهر جدید حیلی سخته
خییییییییییلی سخت و جانکاه
مگه اون موقع که با همسر سابقت زندگی کردی مشگل داشتی مردم نبودن؟؟الان بفکر حرف اونایی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
