الهی ک مثل چی جون بده.
بعده شرکت حالم خیلی بد بود .ی قهوه سفارش دادم نشستم روصندلی بیرون کافه کلا تو حال و هوای خودم بودم.ایر پاد هم تو گوشم.پیرزنه الهی خیر نبینه اومد کنارم گفت شناختی؟ فکر کردم اشناس.گفتم نه والا.یهو گفت پس چرا رد میشدم نگام کردی.گفتم خانم چی میگی؟؟ حالت خوبه؟ حمله طور اومد سمتم گفت چشمات و درمیارما اونطوری به حجاب و روسریم نگاه میکنی.
خدا لعنتش کنه .خدا ازش نگذره حال بدم و بدتر کرد