اول از همه بگم
من هیچ انتظاری از هیچکسی ندارم
هرکسی کمک کرد خدا خیرش بده.
اما این داستان واقعا فرق میکنه
خانواده همسرم ... که همه کاره مادر شوهرم هست
نه تنها عروسی نگرفتن بلکه همون چهارتیکه جهاز که قرار بود بدن رو ندادن... ضمن اینکه حتی یک روسری برای من نخریدن. طلا و... که هیچچچچچ.
حتی یک جعبه شیرینی نگرفتن بیان خونه پسرشون.
واقعا دلم خونه. من فقط بخدا سپردم
پدر شوهرم که بنده خدا هیچ کارست .
یعنی کلا آدم حساب نمیکنن
همه کاره مادر شوهرم هست
حیف کلمه مادر برای این زن.
خانواده من همه چی مون فراهم کردن حتی نون و آب مون هم خانوادم میدن با اینکه وضع مالی بابام خوب نیست هربار میاد گوشت مرغ برنج میوه و و و حتی پول تو پاکت میزاره میده بهم.
همسرم مرد خوبیه اما متاسفانه بچه همون مادره ...
شیطان صفت تر از این زن ندیدم.
قطع ارتباطم اما همسرم مجبورم میکنه هرازگاهی زنگ بزنم و برم ببینمش . البته خیلی وقت ندیدم.
در ضمن من اصلا عروس بدی نبوده و نیستم حتی این ماه مادر شوهرم زنگ زد از همسرم پول قرض بگیره همسرم نداشت از من گرفت.
من فرشته بودم برای این آدم یکسال با خودش زندگی کردم
یکسال دکتر ودوا میبردمش یکسال مثل خر کار میکردم . یکسال تموم خون منو تو شیشه ریخته بود تا بالاخره همسرم خونه رهن کرد