شهر غریب زندگی میکنه هربار زنگ زدم اون در جواب گاهی خیلی کم زنگ میزنه منم دیدم چند بار زنگ زدم اصلا در جواب یه زنگ نمیزنه یه جورایی انتظار داره فقط ما جویای احوالش باشیم درصورتی که شوهر من ازش بزرگتره سردی شو دیدم منم زنگ نزدم اصلا سه ماهه
به مادرشوهرم گفته چون من شهر غریب زنی میکنم بقیه باید بهم زنگ بزنن داداشام غیرت ندارن احوال خواهرشوهر نمیپرسند منم خیلی از حرفش بدم اومد ولی پیش خودم دلم براش میسوزه خواهر نداره شهر غریب هم هست بنظرتون بهش زنگ یزنم،